در این کوتاه نوشت قصد دارم تا از کتابی که به تازگی تموم کردم حرف بزنم کتاب “جستارهایی در باب عشق” اثری از اَلَن دو باتن به فرانسوی: Alain de Botton یک نویسنده، فیلسوف و مجری تلویزیون ساکن بریتانیا است.
دلیل انتخاب این کتاب رأی آوردن در گروه کتابخوانی ما بود و چون در باب عشق و مسائل عاطفی بود من رو ترغیب به خوندن کرد.
ترجمه اش که اصلا خوب نبود ( بنده لیسانسیه مترجمی زبان انگلیسی هستم)، استفاده از کلمات دشوار و جملات نارسا از مهم ترین مشکلات ترجمه اش بود و ماهیت خود کتاب در مورد نظر شخصی نویسنده و شاید برگرفته از فرهنگ باشه یا شاید چون بین اکثر مردم عمومیت داره انقد روش پافشاری میشه! کل ماهیت اش هم حول چند محور میچرخه :
-
آدما وقتی از یکی خوششون میاد به محض اینکه میفهمن این علاقه دو طرفه است شروع به رفتارهای زشت میکنند!
-
ما عاشق میشیم چون در اون لحظه به اون رابطه نیاز داریم.
-
شما ممکن به دفعات عاشق بشید.
-
شکست عشقی یه دوره کوتاهی داره و بعد فراموش میشه.
-
و…
به نظرم هیچ فردی در هیچ جایگاهی نمیتونه اظهار نظر قطعی در مورد روابط بکنه؛ چون به ازای هر رابطه یه نوع تحلیل خاص وجود داره و اینکه ما با قاطعیت از موضع خودمون یا فیلسوف ها و دانشمندان قدیمی اظهار نظر کنیم اصلا نمیتونه قشنگ باشه و ممکنه اون خواننده ای مه داخل رابطه هست رو دچار یأس و نا امیدی کنه که من و همسرم ممکنه دوباره عاشق شیم و عشق الانمون اصلا عمیق نیست و بعد از جدایی همدیگرو راحت فراموش میکنیم!!:(
از حق نگذریم جملات جذاب کم نداشت مثل:
-
تردید در مشروعیت عشق کم از جهنم نیست.
-
با کلام خیانت را تجربه کرده بود، مثل وقتی که حرفهای خصوصی بین دو نفر به حرف عمومی تبدیل شود.
-
چه میشد اگر این عیب کوچک او را، در کنار همه ی آن محاسنی که داشت نادیده میگرفتم؟
-
و…
پ.ن ۱: حتما برداشت شما از این کتاب میتونه با برداشت من متفاوت باشه و این متن همه اش نظر شخصی من بود.
پ.ن ۲: شاید با متن ترجمه نشده اش بیشتر بتونم ارتباط برقرار کنم.
پ.ن ۳: اینکه نویسنده وسط کتاب هی جمله و نظریه از دیگران می آورد خیلی حرص درار بود و سر رشته داستان یهو از دست آدم در میرفت.
پ.ن آخر: من این کوتاه نوشت رو در بلاگ نکات و ترفندها منتشر کردم که پر از نکات مفید و سازنده برای رشد و پیشرفت در هر زمینه ای میتونید آنجا پیدا کنید.